کد مطلب:190835 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:161

عمری با جهاد اکبر و اصغر سپری کرد
عمار یاسر، یكی از سران و اعضای مركزی سازمان «شرطة الخمیس» بود. او از یاران مخصوص پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام بود، و هرگز در كوران های حوادث عصر پیامبر صلی الله علیه و آله و بعد از آن نلغزید و به سوی چپ و راست نرفت، و چون كوهی استوار در خط پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام ماند.

پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ی عمار فرمود: «ایمان سراپای عمار را گرفته، و با گوشت بدنش آمیخته شده است» [1] .

و روزی به او فرمود:

ستقتلك الفئة الباغیة و آخر زادك ضیاح من لبن [2] .

پس از چند سالی گروه متجاوز (سپاه معاویه) تو را می كشند، و آخرین غذای تو در دنیا، شیر مخلوط به آب است.

عمار یاسر در زمان خلافت علی علیه السلام از سرداران سپاه آن حضرت



[ صفحه 94]



در جمل و صفین بود. وی در جنگ صفین 94 سال داشت، ولی با این سن و سال، همچون قهرمانی جوان با دشمن می جنگید.

حبه عرنی می گوید: عمار در همان روز شهادتش (چند لحظه قبل از شهادت) به جمعی از یاران گفت: آخرین روزی دنیوی مرا بدهید؛ مقداری شیر مخلوط با آب برایش آوردند. از آن نوشید و گفت: امروز با دوستانم - حضرت محمد صلی الله علیه و اله و حزبش - ملاقات خواهم كرد. سپس گفت:

والله لو ضربونا حتی بلغونا سعفات هجر لعلمت اننا علی الحق.

سوگند به خدا اگر دشمنان، ما را آن چنان ضربه بزنند كه همچون شاخه های خشك نخل خرمای سرزمین هجر (قریه ای بین بحرین و عربستان) بریده بریده شویم، یقین دارم كه ما بر حق هستیم.

عمار یاسر، این مرد بزرگ و این صحابی جلیل القدر، در یكی از روزهای جنگ صفین به میدان شتافت و شجاعانه با دشمن جنگید. سرانجام بر اثر ضربت نیزه ی یكی از دشمنان، از پشت اسب به زمین افتاد و به شهادت رسید. شب فرارسید. حضرت علی علیه السلام در میان كشته ها می گشت، چشمش به پیكر غرق خون عمار افتد؛ منقلب شد و قطرات اشك از دیدگانش جاری گشت. در كنار پیكرش نشست، سر عمار را به بالین گرفت و با قلبی آكنده از اندوه و چشمی پر از اشك، این اشعار را در سوگ عمار خواند:



أیا موت كم هذا التفرق عنوة

فلست تبغی لی خلیل خلیل





[ صفحه 95]



ای مرگ! چه بسیار موجب جدایی اجباری می شوی؛ چرا كه برای من هیچ دوستی باقی نگذاشتی.



ألا أیها الموت الذی لست تاركی

ارحنی فقد افنیت كل خلیل



الا ای مرگ كه قطعا سراغ من نیز می آیی، مرا راحت كن كه همه ی دوستانم را از دستم گرفتی.



أراك بصیرا بالذین احبهم

كانك تمضی نحوهم بدلیل



تو را نسبت به دوستانم تیزبین می بینم، كه گویی چراغ به دست دنبال آن ها می گردی.

و به روایتی فرمود: كسی كه خبر شهادت عمار را بشنود و متأثر نگردد، بهره ای از اسلام ندارد [3] .

به این ترتیب، می بینیم كه حضرت علی علیه السلام نسبت به دوستان مخلص و باوفایش اظهار محبت می كرد، و صمیمانه بر آن ها درود می فرستاد. امید آن كه ما نیز از این موهبت محروم نشویم. ان شاءالله.


[1] كنز العمال، ج 11، ص 722، ح 33530.

[2] المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 391.

[3] سفينة البحار، ج 2، ص 277.